کد مطلب:42889
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:28
نكات مهمي كه در حديث منقول در كتب مختلف اهل سنت از پيامبر اسلام(ص) كه ميفرمايد «ما پيامبران ارثي از خود به يادگار نميگذاريم، و آنچه از ما بماند به عنوان صدقه در راه خدا مصرف شود.» وجود دارد، چيست؟
اين حديث از جهات مختلفي قابل نقد و بررسي است، ولي آنچه در حوصله اين مجال ميگنجد امور زير است
1 ـ اين حديث با متن قرآن سازگار نيست و طبق قواعد اصولي كه در دست داريم هر حديثي كه موافق «كتاب الله» نباشد از درجه اعتبار ساقط است و نميتوان به عنوان حديث پيامبر(ص) و يا ساير معصومين(ع) روي آن تكيه كرد.
در آيات قرآن ميخوانيم سليمان از داود ارث برد، و ظاهر آيه مطلق است و اموال را نيز شامل ميشود و در مورد «يحيي» و «زكريا» ميخوانيم كه از خدا چنين تقاضا ميكند «فرزندي به من عنايت كن كه از من و از آل يعقوب ارث برد» مريم/6.
مخصوصاً در مورد «زكريا» بسياري از مفسران روي جنبههاي مالي تكيه كردهاند. بعلاوه ظاهر آيات «ارث» در قرآن مجيد عام است و همه را شامل ميشود.
2 ـ روايت فوق معارض با روايات ديگري است كه نشان ميدهد ابوبكر تصميم گرفت «فدك» را به «فاطمه»(س) باز گرداند، ولي ديگران مانع شدند، چنانكه در «سيرة حلبي» ميخوانيم
«فاطمه دختر پيامبر(ص) نزد ابوبكر آمد در حالي كه او بر منبر بود. گفت اي ابوبكر آيا اين در كتاب خدا است كه دخترت از تو ارث ببرد و من از پدرم ارث نبرم، ابوبكر گريه كرد و اشكش جاري شد. سپس از منبر پايين آمد و نامهاي داير به واگذاري فدك به فاطمه(س) نوشت، در اين حال عمر وارد شد گفت اين چيست؟ گفت نامهاي نوشتم كه ميراث فاطمه(س) را از پدرش به او واگذارم، عمر گفت اگر اين كار را كني از كجا هزينه نبرد با دشمنان را فراهم ميسازي در حالي كه عرب بر ضد تو قيام كرده است؟ سپس عمر نامه را گرفت و پاره كرد!» (سيرة حلبي 3/361)
چگونه ممكن است نهي صريحي از پيامبر(ص) باشد و ابوبكر به خود جرئت مخالفت را بدهد؟ و چرا عمر استناد به نيازهاي جنگي كرد و استناد به روايت پيامبر(ص) ننمود؟
بررسي دقيق روايت فوق نشان ميدهد كه مسألة نهي پيامبر(ص) مطرح نبوده، مهم در اينجا مسائل سياسي روز بوده است، و همينها است كه انسان را به ياد گفتار ابن ابي الحديد دانشمند معتزلي مياندازد، ميگويد، از استادم «علي بن فارقي» پرسيدم آيا فاطمه(س) در ادعاي خود راست ميگفت؟ پاسخ داد آري گفتم پس چرا ابوبكر فدك را به او نداد، با اينكه وي را صادق و راستگو ميشمرد؟ استادم تبسم پر معنائي كرد و سخن لطيف و زيبائي گفت، با اينكه او عادت به مزاح و شوخي نداشت گفت «اگر امروز فدك را به ادعاي فاطمه(س) به او ميداد، فردا ميآمد و خلافت را براي همسرش ادعا ميكرد! و ابوبكر را از مقامش متزلزل ميساخت و او نه عذري براي بازگو كردن داشت و نه امكان موافقت!» (شرح نهجالبلاغه ابن ابي الحديد 16/284).
3 ـ روايت معروفي از پيامبر(ص) در بسياري از كتب اهل سنت و شيعه آمده است كه «اَلْعُلَماءُ ورثة الانبياء» [دانشمندان وارثان پيامبرانند] و نيز از پيبامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده كه «اِن الانبياءَ لَمْ يُورِثُوا ديناراً وَ لا دِرْهَماً» [پيامبران درهم و ديناري از خود به يادگار نگذاردند.]
از مجموع اين دو حديث چنين به نظر ميرسد كه هدف اصلي اين بوده كه روشن سازند افتخار انبياء و سرماية اصلي آنها علم و دانش بوده است، و مهمترين چيزي كه از خود به يادگار گذاشتند، برنامه هدايت بود و كساني كه سهم بيشتري از علم و دانش را بر گرفتند، وارثان اصلي پيامبرانند، بي آنكه نظر به اموالي داشته باشد كه از آنان به يادگار باقي ميماند، بعداً اين حديث نقل به معني شده و سوء تعبير از آن گرديده و احتمالاً جملة «ما تركناه صدقه» يعني هرچه از ما بماند بايد به عنوان صدقه در راه خدا مصرف شود، كه استنباط بعضي، از روايت بوده است به آن افزودهاند.
قصه هاي قرآن
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.